به تنور افتادن و گردگونه شدن نان بستۀ به تنور. جمع شدن خمیر در تنور و در آتش افتادن. جدا شدن خمیر از دیوار تنور و در آتش افتادن و جمع شدن. تباه شدن و گرد و فراهم آمدن نان بستۀ به تنور و در آتش افتادن و خام سوز شدن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). - نان کوله رفته، فرزدق. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). گردۀ نان که از دیوارۀ تنور جدا شود و در آتش افتد
به تنور افتادن و گردگونه شدن نان بستۀ به تنور. جمع شدن خمیر در تنور و در آتش افتادن. جدا شدن خمیر از دیوار تنور و در آتش افتادن و جمع شدن. تباه شدن و گرد و فراهم آمدن نان بستۀ به تنور و در آتش افتادن و خام سوز شدن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). - نان کوله رفته، فَرَزدَق. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). گردۀ نان که از دیوارۀ تنور جدا شود و در آتش افتد